جلائیان، فرمانیکیا| مهمترین شعارشان این است: «ما میتوانیم». برای حمایت از استعدادهای حاشیه شهر پا به میدان عمل گذاشتهاند و بیشترشان متولد و بزرگشده همین محلهها هستند. آنان معتقدند اگر از بین انبوه جمعیت نوجوان و جوانی که در این محلهها زندگی میکنند، بتوانند دست یک نفر را بگیرند، به نیت و هدفی که دارند، رسیدهاند.
ایجاد نخستین مرکز شتابدهنده در حاشیه شهر مشهد، ابتدا تصمیم رضا پودینه بود که آن را عملیاتی کرد. او میخواست با مشاوره و آموزش به نوجوانان، فرصتهای شغلی تازهای پیش پای آنها بگذارد. در این مسیر، چند نفر دیگر با او همراه شدند و حالا تیمی پویا را تشکیل دادهاند که اهداف و برنامههایشان را برای نوجوانان و جوانان متمرکز کردهاند.
میدانند هنوز در ابتدای راه هستند و مسیر پیش رو، سخت و دشوار است؛ میدانند یک دست هیچ وقت صدا ندارد و باید دیگر ارگانها کنار و همراهشان باشند؛ میدانند سد و مانع برای رسیدن به این اهداف، کم نیست و...؛ اما با اشتیاق برای آموزش دانشآموزان قدم برمیدارند و تا راهاندازی یک کسبوکار همراهشان هستند.
شتابدهنده، مرکزی است که نوجوان و جوان را از نقطه و مرحلهای که در آن است، به مرحله بالاتر در زمینه خوداشتغالی یا کارکردن برای دیگران میرساند.
رضا پودینه که دانشآموز یکی از مدارس پرجمعیت جاده سیمان بوده است، از طریق ارتباط با تشکلهای کارآفرینی، توانست به فرمول موفقیت در این زمینه دست یابد و بعدتر مدیر و بنیانگذار نخستین مرکز شتابدهنده در حاشیه شهر شد.
او و گروهش نذر فرهنگی کردهاند که تجربههای خود را دراختیار دیگران قرار دهند و حالا کار را تیمی و گروهی دنبال میکنند تا زمینه ورودشان به میدان کار را فراهم کنند. پیداکردن استعدادها از بین دانشآموزان مدارس برایشان مثل یک تفریح شیرین است.
آقارضا خودش متولد و بزرگشده محله قرقی است و از همان دوران نوجوانی رؤیای کارآفرینی داشته است. او میگوید: مقطع تحصیلی ابتدایی تا دبیرستان را در کلاسهای درس کوچک و پرجمعیت روستای علیآباد و محله خواجهربیع به پایان رساندم. از نزدیک شاهد بودم نوجوانانی که بهدلیل ناآگاهی مسیر اشتباهی را انتخاب میکنند چطور استعدادشان هدر میرود.
او که این روزها خودش را آماده دفاع از رساله دکتری میکند، پساز پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل در رشته علوم کامپیوتر به دانشگاه صنعتی بیرجند رفت. آنجا بود که اولینبار با گروههای کارآفرینی و حوزه فعالیتهای آنها آشنا شد؛ شناختی که مسیر زندگی و تحصیل او را متحول کرد.
در ادامه تعریف میکند: سال۱۳۹۴ برای اولینبار با گروههای کارآفرینی و فعالیتهای آنها آشنا شدم. در ترم دوم تصمیم گرفتم از دانشگاه انصراف بدهم و برای ادامه تحصیل در رشته روانشناسی به دانشگاه علمیکاربردی تهران بروم.
در این شهر با کمک همین گروهها با تعدادی از تیمها و تشکلهای کارآفرین و دانشبنیان ارتباط برقرار کردم که باعث شد بهطور کامل با محیط و ویژگیهای استارتآپ و کارآفرینی آشنا شوم.
علاوهبر تحصیل در دانشگاه یک سال بهطور کامل در زمینههای مهارتآفرینی، فضای دیجیتال، مشاوره، گرافیک، طراحی سایت و ... آموزش دیدم.
آقارضا سال۹۶ پساز گرفتن مدرک کاردانی روانشناسی، شرکت مشاوره اش را در مشهد ثبت کرد و نتیجه آن، آشنایی با پنج جوان و شروع یک کار تیمی بود. میگوید: از میان افرادی که برای مشاوره میآمدند، با پنجنفر که همگی مانند خودم از محلات حاشیه شهر و جوان بودند، آشنا شدم.
ما پساز ۲۴ جلسه مشترک به یک هدف دست یافتیم و کارمان را درقالب یک تیم آغاز کردیم. تمرکز ما در حوزه آموزش، مشاوره و فناوری اطلاعات بود.
دامنه فعالیتهای این گروه خیلی زود گسترش پیدا کرد و شرکتهای متعددی به ثبت رساندند. آقارضا اینطور تعریف میکند: در دومین سال، با فعالان حوزه کارآفرینی ارتباط خوبی پیدا کردیم. گروه ما باتوجهبه اینکه از جوانان حاشیه شهر تشکیل شده بود، همواره دغدغه کمک به نوجوانان و جوانان را در سر داشت.
درخلال کار تصمیم گرفتیم به آموزش و مشاوره کسانی بپردازیم که مانند خود ما از محلات حاشیه شهر هستند و این ایده در ادامه به اجرای طرح «مدارس شکوفایی» منجر شد. این طرح نخست در مدارس و مساجد جاده سیمان، محله پنجتن و... اجرا شد؛ بهاینصورت که دورههای آموزشی، کارآفرینی و مشاورههای مختلف را برای نوجوانان برگزار کردیم. خوشبختانه استقبال بینظیری از برنامههای ما شد، تاآنجاکه در برخی از آنها حدود چهارصدنفر شرکت میکردند.
تجربه خوب طرح مدارس شکوفایی در ادامه منجر به شکلگیری ایده تأسیس اولین مرکز شتابدهنده در محلات کمبرخوردار شهر شد. گروه با هدف حمایت از افراد مستعد پا در میدان گذاشت تا این افراد بتوانند در آینده برای خود کسبوکاری داشته باشند.
آقارضا میگوید: دوسال قبل به این فکر افتادیم که فعالیتهای عامالمنفعه خود را گسترش دهیم. در ابتدا تحقیق کردیم که ببینیم شتابدهندههای مشهد در کدام مناطق فعالیت دارند و به این نتیجه رسیدیم که هشتمرکز شتابدهنده در مشهد راهاندازی شده است که همه آنها در محلات برخوردار شهر فعال هستند.
البته حضور شتابدهنده در آن مناطق منطقی بود؛ چون آنجا راحت میتوانند سرمایهگذار جذب کنند. سپس برای گرفتن مجوز کاری که مربوطبه به مسئولیتهای اجتماعی باشد و بتوانیم خدمات را به جوانان مستعد حاشیه شهر ارائه کنیم، اقدام کردیم.
توانمندشدن جوانان حاشیه شهر به این میارزید که مسیر سختِ گرفتن مجوز را طی کنند. او از مراحلی که گذراندهاند به ذکر همین نکته بسنده میکند: شرکت را در قالب یک تشکل مردمنهاد ثبت کردیم. پساز دریافت این مجوز، تبدیل به اولین شتابدهندهای در مشهد شدیم که در پایینشهر شروع به کار کرد.
این شتابدهنده هدفش تنها خدمت به نوجوانان و جوانان حاشیه شهر است و دنبال کسب درآمد از این راه نیست. فناوری اطلاعات، مدیریت، تجارت، موضوعات حقوقی و رسانه، ازجمله رشتههایی است که دانشآموزان را در آن محک میزنیم و اگر تمایل داشتند آنها را همراه خود میکنیم.
استعدادیابی و جذب نیروهای مستعد، فرایندی دارد که توسط این گروه معمولا در مدارس و مساجد انجام میشود. آقارضا روند این کار را خلاصه بیان میکند: بعد از شناسایی مخاطبان، اولین قدم، استعدادسنجی است و بعد از این مرحله وارد مرحله مهارتسنجی میشوند و متناسب با علاقهشان به آنها مشاوره شغلی و تحصیلی میدهیم. برای دورههای مهارتی یک گروه پنجنفره باید تشکیل شود و با کمک اداره کل آموزش فنیوحرفهای، دورههای آموزشی برگزار میشود.
او میافزاید: مربیها درباره تربیت ذهن خلاق، کار تیمی و اصول کارآفرینی با دانشآموزان تمرین میکنند و در مرحله بعد، وارد دنیای استارتآپ میشوند. در ادامه به دانشآموزان، مشاور تخصصی کسبوکار و مشاور و مربی معرفی میکنیم تا با راهنمایی آنها کسبوکار اولیهشان را راه بیندازند. بعد از یک سال به سرمایهگذار معرفی میشوند و میتوانند وارد دنیای صنعت شوند.
او ادامه میدهد: شتابدهی در فرایند رشد صورت میگیرد، چارچوب تعریفشده دارد و مخاطب با یک هدف به آن وارد و با یک نتیجه از آن خارج میشود؛ هدف ما این است که نوجوانان بعد از هجدهسالگی وارد دنیای کار شوند. مخاطبان ما طیف سنی پانزده تا بیستسال را شامل میشوند ومشاوران و مربیان ما تا هجدهسالگی همراه بچهها هستند. ما افراد جذبشده را رها نمیکنیم و برای راهاندازی کسبوکار امکانات دراختیارشان میگذاریم.
اعضای گروه شتابدهنده تا زمان راهاندازی کسبوکار با دانشآموزان همراهی میکنند و بعد انتخاب با خودشان است. پودینه میگوید: با آنها مذاکره میکنیم و حرف میزنیم، اما انتخاب با خودشان است؛ دو راه دارند. اگر بتوانند روی پای خودشان بایستند، اما سرمایه اولیهشان کم باشد، آنها را به وزارت کار معرفی میکنیم که به آنها وامهای اشتغالزایی میدهند.
عدهای هم درست است که میتوانند کار انجام دهند، ولی دوست دارند ادامه مسیر را نیز با ما طی کنند؛ دراینصورت با آنها تفاهم میشود و امکاناتی شامل فضا و تیم و منشی دراختیارشان قرار میدهیم و بازدهی مالی آن را تقسیم میکنیم.
عاطفه پیروی، یکی از جوانان فعال در تیم شتابدهنده است. بیشتر تمرکز او درزمینه آموزش و مشاوره به نوجوانان، جوانان و خانوادههای آنهاست. پیروی همچنین نقش پررنگی در تشکیل و هماهنگی کلاسهای آموزشی و برنامههای مشاوره برای خانوادههای مختلف در حاشیه شهر دارد.
او درباره ورودش به این مجموعه میگوید: من همیشه به مشاوره علاقه داشتم و بههمیندلیل در رشته مرتبط مشغول به تحصیل شدم. پس از گرفتن مدرک با تیمی آشنا شدم که برای خوب زندگیکردن دیگران تلاش میکند و به این تیم پیوستم.
او ادامه میدهد: مرکز شتابدهنده در محلات حاشیه شهر میتواند نیازسنجی کند، خیّر جذب کرده و سرمایهگذاری کند. تا سال آینده، برنامهمان این است که متناسب با اکوسیستم درونی هر محله و با همکاری مساجد، درزمینه کارآفرینی نوجوانها فعالیت کنیم.
این مجموعه علاوهبر استعدادیابی، دورههای آموزشی و کارگاهی بسیاری در یکی از مساجد محله راهآهن برگزار میکند که جوانان فراوانی از آن استقبال کردهاند. مرحله ورود نوجوانان به جوانی، سن حساسی است که خیلی از آنها را سردرگم میکند و به مشاوره نیاز پیدا میکنند و بروبچههای این مجموعه شتابدهنده تابهحال خیلی دراینزمینه گرهگشا بودهاند.
زهره گل، یکی از هزاران جوانی است که پساز پایان تحصیل در رشته بهداشت و حتی ورود به بازار کار، متوجه شد به آن علاقهای ندارد. او میگوید: من به رشته فناوری اطلاعات علاقهمند بودم و بهویژه طراحی سایت به نظرم بسیار جذاب است.
با اینکه جذب بازار کار شده بودم، تصمیم گرفتم دنبال علاقهام بروم. برای پیداکردن یک آموزشگاه در فضای مجازی شروع به تحقیق کردم. چندمجموعه هم پیدا کردم که شهریههایشان برای آموزش طراحی سایت بسیار زیاد بود.
آگهی این مرکز شتابدهنده را که در فضای مجازی دیدم، به اینجا آمدم و قرار شد ششماه در دورههای رایگان آموزشی شرکت کنم و درکنار آموزش، چند پروژه نیز انجام دهم. گفتند در پایان آموزش اگر تمایل داشتم، من را برای کار به چند شرکت معرفی میکنند یا میتوانم به همکاریام ادامه دهم. این شرایط بسیار عالی به نظر میرسد؛ به همیندلیل ثبتنام کردم و خیلی هم راضی هستم.
عیسی حیدریان یکی دیگر از جوانان بااستعدادی است که علاوهبر تحصیل در دانشگاه، با هدف پیشرفت بیشتر تصمیم گرفته است در دورههای آموزشی این مجموعه شرکت کند. او میگوید: من از نوجوانی علاقه بسیاری به طراحی سایت و دیجیتال مارکتینگ داشتم؛ به همیندلیل رشته مهندسی کامپیوتر را برای دانشگاه انتخاب کردم.
متأسفانه به دلایلی، وقفهای در ادامه تحصیلم افتاد و من یک ترم از دانشگاه دور شدم. برای جبران این وقفه تصمیم گرفتم در یک دوره آموزشی فناوری اطلاعات نامنویسی کنم که آگهی آموزشی طراحی سایت این مرکز را در فضای مجازی دیدم. چیزی که باعث جلب توجه و تعجب من شد، این بود که در این آگهی گفته شده بود آموزش رایگان است.
بههمیندلیل بود که به اینجا آمدم و در این مدت، کار با چند نرمافزار طراحی سایت، ساختار سایت، الگوریتم سایتها و... را آموختهام. آموزشها خیلی بهتر از آن چیزی بود که انتظارش را داشتم و قصد دارم این مرکز را به دوستان دیگرم معرفی کنم؛ بهویژه اینکه میتوانیم با خود مرکز همکاری کنیم یا برای استخدام ما را به شرکتهای مرتبط معرفی میکنند.
گروه جوان و کارآفرین محله ما در زندگی، کمک به دیگران را برگزیده و این نوع انتخاب به کامشان شیرین است؛ اعضای گروه هرکدام افکار و اعتقادات متفاوتی دارند، اما قراری مشترک گذاشتهاند تا برای آبادی محلهشان هرچه در توان دارند، بگذارند و از بین این جمع، اگر چندنفر هم به موفقیت برسند، گروه به هدفش رسیده است.